نويسنده : سعيدکاظمي
چكيده
يكي از مسائلي که امروزه جامعه ما با آن روبرو شده، بد حجابي و گسترش فرهنگ منحط غربي است كه اين مسأله عوامل متعدد فرهنگي، اقتصادي، سياسي، اجتماعي و ... دارد. اصل اوليه در برخورد با هر مسألهاي آن است كه با ابزارها و شيوه هاي متناسب برخورد شود. بنابراين با شناخت عوامل مختلف ايجاد بد حجابي و از بين بردن زمينه هاي هر يك و برطرف كردن مشكلات مربوط به آن ها از لحاظ فرهنگي واقتصادي و سياسي و ... ميتوان گام بسيار مؤثري را در اين زمينه برداشت.
مقدمه
امروزه مسايل و موضوعات متعدد و فراواني در جامعه خصوصاً در بين جوانان و نوجوانان بوجود آمده كه لازم است به سرعت مورد توجه قرار گيرد و با ارائه پاسخ هاي منطقي و روان ، عطش اين نسل نوخاسته را در زمينه نيازهاي تربيتي و ديني جبران نمود تا خللي در فكرو رفتار آنان حاصل نشود و همچنين محل نفوذ فكري دشمنان و فرصت طلبان ضد ديني و اخلاقي قرار نگيرد.
فراواني آسيب هاي اجتماعي، توسعه موضوعات ومسايل ديني، پيدايش نسل جديد و ضعف دسترسي آسان آنان به مراكز و عالمان ديني، ناكارآمدي برخي مجامع فرهنگي، تهاجمات فرهنگي و ضد ديني ، امكانات رسانه اي مخرّب ، نفوذ برخي تفكرات پوچ و منفي در بين جوانان و نوجوانان ، ايجاد نيازهاي كاذب در جوانان و نوجوانان ، مشكلات و موانع ازدواج ، نابساماني در برخي از خانواده ها ،تفاوت فرهنگي نسلها وبسياري عوامل ديگر، ضرورت امر پاسخگويي به پرسشهاو شبهات ديني و تربيتي جوانان و نوجوانان را دو چندان كرده است.
يکي ازمسائلي که در حال حاضر ذهن بسياري از جوانهاي اين مرز وبوم را به خود معطوف داشته وسؤالات وشبهات زيادي را در ذهن آنها ايجادکرده، مسأله "حجاب" است. سؤالات و شبهاتي از قبيل :
چرا زنان بايد حجاب داشته باشند ولي مردان آزاد باشند؟آيا حجاب در اديان و مذاهب پيشين هم بوده است؟آيا حجاب ، زن را محدود نمي کند؟ايجاد عقده و حسرت نمي کند؟آيا رنگ مشگي(چادر) ايجاد افسردگي نمي کند؟آيا حجاب منحصردر چادر است؟چرا با وجود انقلاب اسلامي ، معضل بد حجابي همچنان ادامه دارد؟ فلسفه حجاب زنان در نماز چيست؟ و بسياري از مسائل ديگر كه تحت عنوان كلي "حجاب ومسائل پيرامون آن"مطرح و قابل بررسي است.
مقاله حاضر در صدد آن است كه به تمام سؤالات اساسي و مهم فوق وبسياري از سؤالات ديگر كه ممكن است بر هر فردي خصوصاً جوانان عزيز ، پيش آيد، پاسخ دهد. و اميد است اين مقاله بتواند شبهات را از ضميرپاك جوانان اين مرز وبوم اسلامي، بزدايدودر زندگي راهگشاي آنان باشد. انشاءلله
1- حجاب در اديان ومذاهب ديگر
از برخي متون استفاده مي شود "اصل حجاب" ميان اقوام و ملل مختلف مطرح بوده و سابقه طولاني دارد، گرچه نحوه بهرهگيري از حجاب، حدود و احكام آن بر حسب سنت و آداب جوامع متفاوت بوده است.(1)
به عنوان نمونه در اديان يهود و مسيحيت به مسئله حجاب اشاره شده است كه در زير به طور اختصار بيان مي كنيم.
الف - حجاب در شريعت موسي (ع):
"ويل دورانت" راجع به قوم يهود و قانون تلمود مي نويسد: "اگر زني به نقض قانون يهود مي پرداخت، مثلاً بي آن كه چيزي بر سر داشت، به ميان مردم مي رفت و يا در شارع عام ، نخ مي ريسيد يا با هر سخني با مردان درد دل مي كرد يا صدايش آن قدر بلند بود كه چون در خانهاش تكلّم مي كرد، همسايگانش مي توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت ، مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد." (2)
از كتاب مقدس نيز بر مي آيد كه در عهد سليمان(ع)، زنان علاوه بر پوشش بدن، " بُرقَعْ " (روبند) به صورت مي انداختند.(3) همين سنت در زمان ابراهيم(ع) رايج بود. نامزد اسحق "رِفْقه" ابتدا كه اسحق را ديد، برقع به صورت انداخت.(4)
ب- حجاب در شريعت عيسي (ع):
آن چه از حجاب در شريعت موسي(ع) بيان شد، در شريعت حضرت عيسي(ع) نيز وجود دارد، چون عيسي گفت: "فكر نكنيد كه من آمدهام تا تورات و نوشتههاي پيامبران را منسوخ نمايم، بلكه آمدهام تا آنها را به تحقق برسانم." (5)
زنها در قرنهاي اوليه مسيحيت تنها با چادر مي توانستند در مراسم عبادي شركت كنند، زيرا گيسوانشان فريبنده به شمار مي رفت و مي گفتند حتي فرشتگان ممكن است در موقع اجراي نماز از ديدن آنها حواسشان پرت شود!(6) "پاولوس" فرمان داد زنان بايد حجاب داشته و سر خود را بپوشاند.(7)
بنابراين حجاب و پوشش زنان هم در دين يهود وجود دارد و هم در دين مسيحيت. بله در جزئيات حجاب كه چه مقدار پوشش لازم است، بين اديان و مذاهب تفاوت هايي وجود دارد.
2- دلائل وجوب حجاب از منظر قرآن
لباس پوشيدن سابقهاي به اندازه حيات انسان دارد و جز پيروان يكي از مكاتب فكري كه بر لزوم برهنه زيستي پاي ميفشارند(8)، همه افراد به نوعي آن را تجربه ميكنند. اين پديده، به رغم ارتباطش با خصوصيات مختلف فردي و اجتماعي انسان، دست كم به سه نياز وي پاسخ ميدهد:
1. حفاظت در سرما و گرما و برف و باران. (9)
2. حفظ عفت و شرم. (10)
3. آراستگي، زيبايي و وقار. (11)
3- رابطه حجاب و پوشش اسلامي
«حجاب» به معناي پرده، حاجب، پوشيدن و پنهان كردن و منع از وصول است. (ر. ك: راغب اصفهاني المفردات في غرائب القرآن و سيدعلياكبرقرشي، قاموس قرآن) اين واژه(حجاب) تنها به معناي پوشش ظاهري يا پوشاندن زن نيست و در اصل به مفهوم پنهان كردن زن از ديد مرد بيگانه است. بدين سبب، هر پوششي حجاب نيست. حجاب پوششي است كه از طريق پشت پرده واقع شدن، تحقق يابد. لذا در خصوص پوشش زن،حجاب، اصطلاحي نسبتاً جديد است و همين سبب گرديده بسياري گمان كنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود. ويا مدّعي شوند حجاب به وسيله ايرانيان به مسلمانان و اعراب سرايت كرده است؛ در حالي كه آيات مربوط به حجاب (پوشش اسلامي زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ايرانيان، نازل شده است. بنابراين، وظيفه پوشش اسلامي بانوان به معناي حبس و زنداني كردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتيجه عدم مشاركت اين گروه عظيم در فعاليتهاي اجتماعي نيست. اين وظيفه بدان معنا است كه زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد و مشاركتش در فعاليتها بر اصول انساني و اسلامي استوار باشد.(12)
4- ضرورت پوشش اسلامي در قرآن
پوشش اسلامي از احكام ضروري اسلام است و هيچ مسلماني نميتواند در آن ترديد كند؛ زيرا هم قرآن مجيد به آن تصريح كرده است و هم روايات بسيار بر وجوب آن گواهي ميدهند. به همين جهت، فقيهان شيعه و سني به اتّفاق به آن فتوا دادهاند. همان طور كه نماز و روزه به دوراني خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نيز چنين است و ادعاي عصري بودن آن، بيدليل و غير كارشناسانه مينمايد.
خداوند متعال در آيه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آيه بعد به زنان مسلمان فرمان ميدهد از چشم چراني اجتناب كنند و در رعايت پوشش بدن از نامحرمان كوشا باشند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكي لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ»؛ «[اي پيامبر] به مردان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. اين كار براي پاكي و پاكيزگيشان بهتر است و خداوند بدانچه ميكنند، آگاه است.» سپس در آيه بعد ميفرمايد:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلي عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ «[اي پيامبر] به زنان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براي شوهران و ساير محارم آشكار نكنند، مگر آنچه پيدا است؛ و روسريهاي خويش را به گريبانها اندازند تا سر و گردن و سينه و گوشها پوشيده باشد و پاهاشان را به زمين نكوبند تا آنچه از زينت پنهان ميكنند، معلوم شود. اي بندگان مؤمن، همه به سوي خدا توبه كنيد تا رستگار شويد.»
در اين آيه خداوند تعالي، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر زنان مؤمن لازم است، به دو شكل گسترش ميدهد: 1. پوشيدگي سر و گردن؛ 2. پوشاندن زينتها.
«خُمُر» جمع «خِمار» و به معناي روسري و سرپوش است. و«جيوب» از واژه «جيب» به معناي قلب و سينه و گريبان است.(13) در تفسير مجمع البيان چنين ميخوانيم: زنان مدينه اطراف روسريهاي خود را به پشت سر ميانداختند و سينه و گردن و گوشهاي آنان آشكار ميشد. بر اساس اين آيه، موظف شدند اطراف روسري خود را به گريبانها بيندازند تا اين مواضع نيز مستور باشد. آيا مفهوم واژه "جيب"، "زيور" فارسي (زينتهاي جدا از بدن مانند جواهرات) را نيز در بر ميگيرد يا تنها آرايشهاي متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل ميشود؟در پاسخ بايد گفت: حكم كلي آن است كه خودآرايي جايز و خودنمايي در مقابل نامحرم ممنوع است.(14)
آرايش امري فطري و طبيعي است و حسّ زيبايي دوستي سرچشمه پيدايش انواع هنرها در زندگي بشر شمرده ميشود. اين گرايش طبيعي، افزون بر آنكه آثار مثبت رواني در ديگران پديد ميآورد، به تحقق آثار گرانبهاي رواني در شخص آراسته، نيز ميانجامد.آراستن خود و پرهيز از آشفتگي و پريشاني در نظام فكري و ذوق سليم انسان ريشه دارد. پرهيز از خودآرايي نه دليل وارستگي از قيد نفس است و نه علامت بياعتنايي به دنيا. وضع ژوليده و آشفته و عدم مراعات تميزي و نظافت ظاهري، خود به خود شخصت افراد را در نگاه ديگران خوار ميسازد و زبان طعن و توهين دشمن را ميگشايد. بر اين اساس، پوشيدن جامه زيبا، بهرهگيري از مسواك و شانه، روغن زدن به مو و گيسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست كردن و سرانجام آراستن خويش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤكد و برنامههاي روزانه مسلمانان است.(15)
حضرت امام حسن مجتبي(ع) بهترين جامههاي خود را در نماز ميپوشيد و در پاسخ كساني كه سبب اين كار را ميپرسيدند، ميفرمود: «اِنَّ اللَّهَ جَميلٌ وَ يُحِبُّ الْجَمالَ فَاَتَجمَّلُ لِرَبّي»؛ «خداوند زيبا است و زيبايي را دوست دارد. پس خود را براي پروردگارم زيبا ميسازم.» (16)
بنابراين، خداوند زينت و خودآرايي را نهي نميكند؛ آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرّج و خودنمايي و تحريك و تهييج به وسيله آشكار ساختن زينت در محافل اجتماعي است؛ چنان كه ميفرمايد: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي»؛ (17) ونيزميفرمايد:«وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ»؛(18)
اين آيه زنان عرب را كه معمولاً خلخال به پا ميكردند و براي اينكه بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پاي خود را محكم به زمين ميكوفتند، از اين كار نهي ميكند. فقيه بزرگوار علامه مطهري ميگويد: «از اين دستور ميتوان فهميد هر چيزي كه موجب جلب توجّه مردان ميگردد، مانند استعمال عطرهاي تند و همچنين آرايشهاي جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور كلي زن در معاشرت، نبايد كاري بكند كه موجب تحريك و تهيج و جلب توجّه مردان نامحرم گردد.»(19)
در آيه 31 سوره «نور» ميفرمايد: «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها». زينتهاي زن دو گونه است: يك نوع زينتي كه مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشكار است و پوشانيدن آن واجب نيست؛ و نوع ديگر زينتي كه پنهان است مگر آنكه عمداً بخواهد آن را آشكار سازد؛ مانند گوشوار و گردن بند. پوشانيدن اين نوع زينت واجب است. البتّه استثناهايي دارد كه بعداً بيان خواهد شد.(20)
آيات ديگري كه با صراحت كامل دستور پوشش اسلامي و فلسفه آن را بيان ميكنند، چنين است: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً»؛(21)
«اي پيامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمن بگو: پوششهاي (روسري و چادر) خود را برخود فروتر گيرند. اين براي آنكه (به حريت و عفت) شناخته گردند و(توسط هوسرانان)اذيت وآزار نشوند،[به احتياط ] نزديكتر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است.»
با توجه به آيات و مطالب فوق ، در اينجا سه نكته مهم قابل ذكر است:
1) حدود و ميزان پوشش :
بدون شك هر اندازه بدن زن پوشيدهتر باشد، ايمن تراست.اگر نگاههاي آلوده را همچنان كه در روايات آمده است، تيرهاي زهرآلود شيطان بدانيم، پوشش زن همانند قوسي است كه تير از آن كمانه ميكند و منحرف ميشود و از اصابت و نفوذ در هدف باز ميماند. بر عكس هر اندازه بدن زن برهنهتر باشد، تيرهاي شيطاني را بيشتر متوجه خود ساخته و از آن آسيب خواهد ديد. و از همين روست كه چادر را حجاب برتر شناختهاند، زيرا با وجود شرايط ديگر، بيشترين پوشش و مطمئنترين مصونيت را به ارمغان ميآورد. بنابراين حجاب منحصر به چادر نيست و مانتوي كامل نيز ميتواند حجاب زن را تأمين كند، ليكن چادر حجاب برتر است.
2) كيفيت پوشش :
ميزان ضخامت و حتي كيفيت دوخت لباس، خود بخش مهمي از حجاب را تشكيل ميدهد. بدون شك لباسهاي نازك و تنگ و بدننما ، فرودگاه پيكان مسموم شيطان و موجب خيره شدن چشمهاي هرزه و آلوده و به فساد كشاننده جامعه است. در مقابل لباسهاي غيربدننما، ديده ها را از خود دور مي سازد و سلامت معنوي نفوس را تأمين مي كند.
3) رنگ ها :
ترديدي نيست كه برخي از رنگ ها ديده ها را خيره مي سازد، و پاره اي ديگر، نگاه ها را از خود مي راند و دور مي سازد. اكنون سؤال مي شود كداميك از اين دو براي تأمين حجاب واقعي و مصونيت معنوي جامعه و خيره نكردن چشم ها و بر نيفروختن آتش شهوت مفيدتر است ؟ مگر ما در جامعه اي زندگي نمي كنيم كه ميليونها جوان در اوج غريزه جنسي به سر مي برند و در سخت ترين شرايط جواني از امكان ازدواج محرومند و كافي است با اندك جرقه اي، شعله هاي غريزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتي ها مبتلا گردند؟ پس چرا به هر وسيله ممكن - حتي با گزينش رنگ مناسب لباس در جامعه - به سلامت ديني و روحي و رواني آنان كمك نكنيم و موجب جلب توجه آنان و قرارگرفتن شان در دام مفاسد نشويم ؟ آيا اين سخت گيري، ناپسند است يا ناديده گرفتن تأثير عوامل ياد شده ؟ در عين حال علماي دين نسبت به خصوص رنگ ها تأكيد چنداني نكرده ولي بر اين مسأله پاي مي فشارند كه لباس، نبايد موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشي از آن باشد. از اين رو است كه در طول تاريخ، زنان مسلمان، به ميل خود، لباس مشكي را براي حجاب برگزيدند و اين سنت حسنه مورد تقرير و پذيرش پيامبر(ص ) و امامان (ع ) قرار گرفت ، زيرا آنان به اين وسيله احساس امنيت و مصونيت بيشتري مي كردند.
نكته ديگر اين كه در بسياري از كشورهاي اسلامي، حجابي شبيه چادر و عبا وجود دارد و اختصاص به ايرانيان ندارد.
5- بي حجابي و نابودي زمينه رشد وتعالي
بيحجاب در انديشه نمايش خود و زيبايي خويش است. اين امر كه عقده حقارت انسان را مينماياند، زمينه رشد و تعالي وي را نابود ميسازد؛ در حالي كه زن مانند مرد يك انسان است و بايد از نظر انساني رشد و تكامل يابد. كسي كه با نمايش زيبايي خود و گزينش پوششي ويژه در انديشه جلب نظر ديگران به سر ميبرد، در حقيقت ميخواهد با تكيه بر جذابيتهاي ظاهري خويش و نه اصالتها و ارزشهاي متعالي خود، جايي در جامعه بيابد. در واقع او از اين طريق اعلام ميدارد، آنچه برايش اصل است و اهميّت دارد، «زن بودن» او است نه انسانيت و انديشه و لياقت و كارايياش. چنين فردي قبل از همه اسير خويش است و به مغازهداري شبيه است كه پيوسته در انديشه تزيين ظاهر و تغيير دكور خود به سر ميبرد و فرصت پرداختن به آرزوهاي بزرگتر را نمييابد.
اگر اصل زن بودن، زن وجنسيت زن باشد ونه انسانيت او، اين محدود است وزود گذر وهر زيبا روي جديدي که از او زيبا تر باشد، به راحتي جاي او را مي گيرد. اما اگر انسانيت اصل شد، ديگر قيمتش خيلي گران است وهيچ چيزي جاي آن را نمي تواند بگيرد.
6- حجاب و حرمت خود (احساس ارزشمندي)
از نظر روانشناسي، قطعيترين عامل رشد انسان، ميزان ارزشي است كه هر فرد براي خود قائل است؛ به راستي آيا برهنه شدن و كشاندن رفتارهاي جنسي به كوچه و خيابان به آدمي ارزش ميدهد و انسان را از احساس ارزشمندي بهرهمند ميسازد؟ البتّه شايد احساس رضايت آني و زود گذر پديد آورد، ولي كمتر كسي است كه بر خورداري از اين حالت و رفتار را ارزش تلقي كند و شخص برخوردار از اين روحيه را ارزشمند بداند. افزون بر اين، تأمين هر خواستهاي هميشه با احساس رضايت همراه نيست. در جامعهاي كه برهنگي تمام شريانهاي آن را پر كرده و زن و مرد همواره در حال مقايسه داشتهها و نداشتههاي خويشند، انسانها در تشويش مستمر و دلهره هميشگي فرو ميروند؛ زيرا رقابت و مقايسه در ميداني رخ مينمايد كه ظرفيت رقابت ندارد و بدين سبب، آدمي به تنوع طلبي حريصانه كشيده ميشود. بيترديد تا وقتي اين انديشه، فضاي ذهن آدمي را پركرده است، فرصتي براي بروز خلاقيت و ابتكار باقي نميماند. ذهنِ مشغول به تصاحب دل ديگران و جلب نظر مردان و پسنديده شدن، هرگز انديشه علمي را بر نميتابد و نميتواند يافتهاي تازه عرضه كند. او در پي آن است كه در وضعيت موجود پسنديده شود نه آن كه وضعيت را تغيير دهد و با ابتكار و خلاقيت، طرحي نو در اندازد. از سوي ديگر، از آنجا كه احساس بيارزش بودن تمام وجود اين افراد را پر كرده است، در پي جبران اين كمبود بر ميآيند و چون آسانترين راه رسيدن به اين احساس، مقبول ديگران واقع شدن است، از طريق سكس و عرضه پيكر خود در اين مسير گام بر ميدارند تا به شكلي، احساس ارزشمنديِ از كف رفته خود را جبران كنند. در حالي كه شخص بر خوردار از حجاب ، هرگز چنين نيازي را احساس نميكند. در نگاه او بهترين راه جبرانِ احساسِ ارزشمندي ، آن است كه خود را از دسترس بيگانگان دور نگه دارد و مقام و موقعيت خود را پايين نياورد.(22)
گويا از همين رو است كه ويل دورانت ميگويد: زنان دريافتند كه دست و دل بازي، مايه طعن و تحقير است. بنابراين، چنين افرادي هم ارزشمندي را از كف دادهاند و هم در جبران آن به بيراهه رفتهاند. راه رسيدن به احساس ارزشمندي پايدار، رفتن در پي كسب صفات ارزشمند و پايدار است.
انسان بر خوردار از حجاب، با دور نگه داشتن خود از دسترس ديگران، سطح ارزشمندي خود را ارتقا ميبخشد تا آنجا كه مرد، نيازمندانه به آستان وي روي ميآورد. بيترديد اگر زنان اين مفهوم را به طور كامل درك كنند، به پوشيده داشتن و مخفي ساختن پيكر خويش، بيشتر گرايش نشان ميدهندو پي خواهند برد كه راه احساس ارزشمندي، در دسترس و مقبول بودن لحظه به لحظه نيست. (23)
در اين رابطه راسل ميگويد:"از لحاظ هنري، مايه تأسف است كه بتوان به آساني به زنان دست يافت و خيلي بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غير ممکن گردد." ويل دورانت نيز ميگويد:" آنچه ميجوييم و نيابيم عزيز و گرانبها ميگردد. زيبائي به قدرت ميل بستگي دارد و ميل با اقناع و ارضاء ، ضعيف وبا منع و جلوگيري ، قوي مي گردد. " (24)
پس حجاب احساس ارزشمندي است كه موقعيتي بلند مرتبه براي زنان، پديد ميآورد و مردان را در محدوديت فرو ميبرد. اگر چه در بيان به زنان گفته ميشود كه پوشيده بيرون آييد؛ ولي واقعيت آن است كه به مرد گفته ميشود، بهره برداري جنسي در همه جا ممنوع، چون راه چشم را كه نافذترين كانال حسيِ مردان است، نميتوان سد كرد.
7- حجاب و استحكام خانواده
خانواده با اهميّتترين نهاد اجتماعي است. خانواده كانون عشق و اميد و تحقق آرزوهاي آدمي و مركز تولّد و پرورش نسل بشر است؛ به گونهاي كه هيچ جامعهاي نميتواند بدون خانواده پايدار بماند. در معارف الاهي خانواده مهمترين جايگاه پرورش انسان است. قرآن كريم همسران را «لباس» يكديگر ميداند و بدين ترتيب نقش هر يك را معيّن ميكند. زن و شوهر نزديكترين افراد به يكديگرند و چون لباس، يكديگر را از آفات و آسيبهاي عفت سوز و ايمان برانداز، حفظ ميكنند. افزون بر اين، آنها مانند لباس، مايه وقار و آراستگي يكديگرند. بيترديد اين نقش در پرتو تفاوت زن و شوهر شكل ميگيرد. چنانچه زن و شوهر از تعهدات خانوادگي رها باشند، نميتوانند براي يكديگر چون لباس به شمار آيند و عفت و وقار و شخصيت هم را پاس دارند. حجاب از لوازم سامان يافتن چنين بنيادي است و بيحجابي با آن تعارض آشكار دارد؛ زيرا بيبند و باري در پوشش، بيبند و باري در تحريك و احساس نياز را در پي دارد و تأمين نيازهاي شعلهور بنياد خانواده را نشانه ميرود.
غريزه جنسي يكي از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است؛ امّا براي پايدارياش كافي نيست. بعد از ازدواج به تدريج با گذر زمان اهداف جديد شكل ميگيرد؛ خواستههاي زيستي و جنسي اندك اندك جاي خود را به نيازهاي رواني و امنيتي و عاطفي و شناختي ميدهد و ديگر سرمايه عشق ورزي به تنهايي براي تأمين اهداف خانواده و خواستهها كافي نيست. نخستين شرط دستيابي بدين اهداف و تأمين خواستهاي جديد، آن است كه زن و شوهر از هويّت و خواستهاي فردي دست شويند و به سوي پي ريزي هويتي جمعي گام بردارند. چنانچه هر كس فقط خواهش خويش را پي گيرد؛ يعني زن در جهت تجمل و خودنمايي و مورد پسند واقع شدن در اجتماع و جلب توجّه مردان گام بردارد؛ در دغدغه مقبوليت خويش فرو رود و نقش مادري را به فراموشي سپارد؛ و از آن سوي مرد در انديشه رسيدن به تمكينهاي نوتر و پر رونقتر به سر برد و نقش پدري را فراموش كند، بنيان خانواده بر باد ميرود. بيترديد كانون خانواده با اموري چون توجّه به لباس و بدن و روي و موي و انگشت نما شدن و مشخصتر معرفي كردن خود، پيوند تنگاتنگ دارد و پرداختن بدين امور و فراموش كردن اهداف خانواده و نيازهاي برتر، پايههاي خانواده را متزلزل ميسازد.
8- حجاب و مسؤوليت پذيري
هر كس در برابر خود و ديگران مسؤول است. انجام موفقيتآميز مسؤوليت به استعداد و برخورداري از توانمنديهاي متناسب و ظرفيتهاي روان شناختي و جسمي نياز دارد. توفيق در پارهاي از مسؤوليتها و حتّي سپردن برخي از مسؤوليتها به حجاب تكيه دارد و افرادي كه بيحجابي پيشه ميكنند، توان انجام آن را ندارند. اين گروه ناگزير بايد به خويش پردازند و - چنان كه امروزه مشاهده ميكنيم - چارهاي ندارند جز آن كه انجام آن مسؤوليتها را به ديگران و حتّي مردان بسپارند. زناني كه در پي دلربايي و جلب نظر ديگرانند و جز عرضه پيكر خود به چيزي نميانديشند، هرگز نميتوانند غمخوار همنوع خود باشند؛ درنتيجه نمي توانند در برابر خانواده و اجتماع، احساس مسؤوليت كنند و به معنويت خود و اعضاي خانواده و جامعه بينديشند. فرد بيحجاب با رعايت نكردن اين شرط، در واقع از قبول مسؤوليت خودداري ورزيده، در پي خواستههاي خود ميرود و حتّي ديگران را از انجام تعهدهاي پذيرفته شده باز ميدارد. بنابراين، حجاب هرگز به معناي محدود كردن حوزه مسؤوليت زن نيست. حجاب شرط موفقيت در انجام دادن مسؤوليتها و سپردن برخي مسؤوليتها است. انسان، با انتخاب بيحجابي از قبول مسؤوليتهاي حساس و سنگين شانه خالي ميكند؛ آزاد از هر تعهدي سر بار ديگران ميشود و مسؤوليتها را به ديگران وا ميگذارد.
9- حجاب مصونيت است نه محدوديت
علاوه بر اينکه پوشش امري غريزي و فطري براي بشر است، كاوشهاي باستان شناسي نيز نشان ميدهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مساله پوشش اهتمام ورزيده است وهمه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار دادهاند.
ثانياً مستور بودن زيباييها و جذبههاي جنسي زن و مرد آنها را از معرض ديد و طمع ورزي شهوت پرستان هرزه محافظت ميكند و امنيت و بهداشت رواني جسمي آنان را تامين مينمايد.
همچنين ، برهنگي راهبر به سوي بيبند و باري و لجام گسيختگي جنسي است كه عواقب شوم و زيانباري دارد؛ از جمله:
1- گسترش فساد و ناهنجاريهاي اجتماعي.
2- شيوع بيماريهايي چون سفليس، سوزاك، ايدز و... .
3- سست شدن پيمان مقدس خانواده و گسترش آمار طلاق و بالا گرفتن عقدههاي روحي در كودكان.
4- زياد شدن فرزندان نامشروع.
اينها و ده ها مشكل اجتماعي ديگر ، عواقب شومي است كه جهان غرب را سخت برآشفته و ستاره تمدنش را به افول ميكشاند تا آن جا كه حتي فرياد متفكرين ماترياليستي چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. ولي مكتب گرانقدر اسلام در پرتو هدايتهاي نورانياش همچون حجاب از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژي استوار براي صيانت فرد وجامعه از آسيب هاي بي شمار قرار داده است. از همينرو است كه استعمارگران براي تخدير جوانان، در بند كشيدن آنان وگسترش اهداف ظالمانه خويش از بي حجابي و برهنگي به عنوان ابزاري قوي سود ميجويند.
همچنين تجربه انقلاب اسلامي اثبات كرد كه به هيچ وجه حجاب محدوديت نيست و نه تنها هيچ منافاتي با پيشرفت زنان در عرصه هاي مختلف نداشته، بلكه عاملي مثبت در مصونيت و حفظ كرامت و شخصيت زنان است؛ حضور زنان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در همه صحنه هاي اجتماعي، اقتصادي، حماسي، سياسي، علمي، هنري، حقوقي، قانونگذاري و بسياري صحنه هاي ديگر با پوشش ديني، نشان داد كه حجاب كمترين ركودي در فعاليت هاي اجتماعي زن پديد نمي آورد، بلكه خودنمايي و بي حجابي است كه زن را به حواس پرتي و ركود مي كشاند و فرصت گران بهاي او را براي تزيين و خودآراي هدر مي دهد و پس از خروج از منزل نيز او را به نمايش تن و حفظ آرايش وا مي دارد و به نماياندن جاذبه هاي زنانگي خود، فعاليت هاي مردان را با ركود رو به رو مي سازد و به علاوه آثار بسيار مخربي بر فرهنگ، نهاد خانواده و آينده جامعه انساني به دنبال خواهد داشت. بنابراين اين حجاب نيست كه باعث ركود مي شود بلكه برعكس بي حجابي است كه سبب ركود فعاليت هاي هر دو قشر زن و مرد خواهد شد.
10- فلسفه حجاب
1. حفظ تعادل جامعه از نظر امنيت و آرامش رواني.
يكي از غرايز خدادادي در ساختمان وجودي انسان، غريزه جنسي است كه نيرومندترين و ريشهدارترين غريزه آدمي است و در صورت كنترل آن، ميتواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات و امنيت رواني انسانها را فراهم كند.
در قوانين اسلام، براي استفاده درست از اين غريزه حياتي، مكانيسمهاي گوناگوني مطرح شده است كه «حجاب» و وجود حريم بين زن و مرد، يكي از راهكارهاي مهم آن است.
بدون شك، نبودن حريم بين زن و مرد و آزادي معاشرتهاي تعريف نشده و بيبندوبار (با آرايشهاي گوناگون)، هيجانها و التهابهاي جنسي را فزوني ميبخشد و تقاضاي برهنگي و سكس را به صورت يك عطش روحي و يك خواست سيريناپذير درميآورد.
اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل داشته و تدابير زيادي براي تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين زمينه هم براي زنان و هم براي مردان، تكاليف خاصي معين كرده است. وظيفه مشترك زن و مرد اين است كه چشم خويش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوتآميز بپرهيزند؛ اما زنان - به خاطر جاذبههاي بيشتر - وظيفه خاصي دارند و آن اين كه بدن خود را از مردان بيگانه بپوشانند و در اجتماع با آرايشهاي تحريكآميز، ظاهر نشوند و به جلوهگري و دلربايي نپردازند تا زمينه انحراف مردان و به ويژه جوانان، فراهم نشود.
لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان نميتواند به هر شكل و اندازهاي باشد و بايد حد و ضابطهاي داشته باشد. بيبندباري در پوشش و لباس ، موجب بيبندباري در تحريك غريزه جنسي است. تحقيقات علمي در فيزيولوژي و روانشناسي در باب تفاوتهاي جسمي و روحي زن و مرد ثابت كرده است كه مردان نسبت به محركهاي چشمي شهوتانگيز، حساستر از زنانند و برعكس زنان در مقابل محرك هاي لمسي حساسيت بيشتري دارند.
آستانه حس لمس و درد در زنان از همان زمان تولد پايينتر از مردان است يعني زنان نسبت به لمس از مردان حساسترند. در عوض مردان بينايي بهتري دارند. اين مزيتهاي جنسي در استعداد حسي، آموخته يا اكتسابي نيست؛ بلكه از زمان كودكي آشكار است. مردان بالغ به محركهاي بينايي شهواني، حساسيت بيشتر دارند. اصطلاح «چشم چراني» كه براي اين ويژگي مردان به كار ميرود، زاييده حساسيت مردان نسبت به محركهاي بينايي شهواني است؛ چون دامنه و برد حس بينايي زياد است؛ يعني چشم ميتواند از فاصله نسبتا دور، تحت تأثير محركها قرار گيرد و از اين گذشته وسعت زيادي از محيط در آن واحد ديده ميشود. از سوي ديگر، چون حس لامسه دامنه و برد زياد ندارد و فعاليتش محدود به تماس از نزديك است و هورمونهاي جنسي زن به صورتي دورهاي ترشح ميشوند و به طور متناوب عمل ميكند، تأثير محركهاي شهواني بر زن، صورتي بسيار محدود دارد و از اين نظر فعاليت زنان بسيار كم است؛ به خلاف مردان كه ترشح اندروژنها در آنها صورتي يكنواخت دارد و هيچ عامل طبيعي آن را قطع نميكند. مردان به صورتي گستردهتر تحت تأثير محركهاي شهواني قرار ميگيرند و از اين نظر فعالترند. (25)
2. حفظ و تحكيم بنيان خانواده
بيترديد نهاد خانواده، يكي از مقدسترين نهادهاي اجتماعي است كه بشر تا به حال خود ديده است. نقش خانواده در پروسه ايجاد جامعه سالم، يك نقش بيبديل است و در اين ميان نقش حجاب و پوشش اسلامي در سلامت و استمرار پيوند خانوادگي، غير قابل انكار است. در مقابل، برهنگي، سمّ كشنده نظم و پيوند موجود در نهاد خانواده است.
آمارهاي مستند نشان ميدهد كه با افزايش برهنگي در جهان، طلاق و از هم گسيختگي زندگي زناشويي در دنيا همواره بالا رفته است؛ زيرا «هر چه ديده بيند، دل كند ياد» و هر چه دل در مقوله هوسهاي سركش بخواهد، به هر قيمتي باشد، به دنبال آن ميرود و به اين ترتيب، هر روز دل به دلبري جديد ميبندد و با قبلي وداع ميكند؛ اما در محيطي كه «حجاب» حاكم است و شرايط ديگر اسلامي رعايت ميشود، دو همسر تعلق به يكديگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان، مخصوص يكديگر است. در بازار آزاد برهنگي، قداست پيمان زناشويي مفهومي ندارد. خانوادهها به سادگي متلاشي ميشوند و كودكان بيسرپرست ميمانند.
3. پيشگيري از فحشا و فروپاشي نظم جامعه.
گسترش دامنه فحشا و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناكترين پيامدهاي بيحجابي و آزاديهاي بيحد و حصر جنسي است كه در جوامع غربي و ساير جوامع مشابه، كاملا مشهود است. عامل اصلي فحشا و ازدياد فرزندان نامشروع، منحصر به فرهنگ برهنگي و بيحجابي نيست؛ بلكه يكي از عوامل اصلي و مؤثر در گسترش دامنه فحشا و جريان روبهرشد تولد فرزندان نامشروع ، مسأله برهنگي و بيحجابي است. امروزه يكي از مشكلات جوامع غربي، تولد روبه رشد فرزندان نامشروع و بدون شناسنامه است. فرزنداني كه داراي پدر و مادر نامشخصي هستند و از نظر حقوقي، مشكلات فراواني را به همراه آورده، نظم اجتماعي جوامع غربي را تهديد ميكنند.
4. جلوگيري از نگاه ابزاري به زن و ابتذال وي
يكي از مسائل مطرح پيرامون حقوق زنان و بيتوجهي به آنان، نگاه ابزاري به زنان است. هنگامي كه جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبيعي است روزبهروز تقاضاي آرايش بيشتر و خودنمايي افزونتر از او دارد و هنگامي كه زن را از طريق جاذبه جنسياش وسيله تبليغ كالاها و عاملي براي جلب جهانگردان و مانند اينها قرار دهد، در چنين جامعهاي شخصيت زن تا حد يك عروسك يا يك كالاي بيارزش سقوط ميكند و ارزشهاي والاي انساني او به كلي به دست فراموشي سپرده ميشود و به اين ترتيب، زن، وسيلهاي براي اشباع هوسهاي سركش برخي مردان آلوده و فريبكار ميشود.
عنصر حجاب و پوشش اسلامي، نه تنها زن را از صحنه اجتماع وفعاليتهاي اجتماعي دور نميكند، بلكه زمينههاي حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع -به همراه حقوق اجتماعي برابر- تضمين ميكند و شخصيت خدادادي زن را از دستبرد نگاه ابزاري ديگران، مصونيت ميبخشد.
11- محدوديتها ي حجاب و شکستن حرمت افراد و ايجاد عقده و حسرت
واقعيت اين است که محدوديتها (در مورد لباس) باعث شکستن حرمت افراد نميشود، بلکه دقيقاً برعکس، آزادي به معناي نفي محدوديتها، باعث عدم احترام به افراد و انهدام ارزشها ميگردد. براي تصديق اين سخن، کافي است نيم نگاهي به طرز لباس پوشيدن افراد در قسمتهاي مرفهنشين شهرهاي بزرگ، مثل تهران بيفکنيم و ببينيم که چگونه اين افراد با سوء استفاده از آزادي، ارزشها و هنجارهاي ديني مربوط به پوشش اجتماعي را که قانوناً ملزم به رعايت آن هستند، زير پا ميگذارند و حتي آنها را به تمسخر ميگيرند.
اما اينکه گفتهاند محدوديت در لباس، تنها باعث ايجاد عقده و حسرت در افراد ميشود، کلامي مبهم است و معلوم نيست مراد گوينده، چه اشخاصي هستند؟ اگر مراد گوينده اين است که محدوديتها در مورد لباس زنان و دختران جوان، باعث شکلگيري عقدهها و حسرتهاي جنسي و رواني در پسران جوان ميگردد، واقعيت اين است که برعکس، آزادي پوشش به معناي نفي محدوديت در لباس بانوان و دختران جوان، باعث انعقاد حسرتها در پسران ميگردد، و با اندک تأملي تصديق ميگردد در جامعهاي که بخش عظيم آن جواناني هستند که به دليل شرايط سني و تحريکات مختلف رواني به وسيلهي محصولات آلودهي فرهنگي، مانند بعضي از فيلمها، رمانها و نوارهاي مبتذل، در معرض طغيان غرايز جنسي هستند و از طرفي ازدواج نيز در جامعه بسيار سخت شده است، چگونه ممکن است آزادي پوشش دختران جوان و نفي محدوديت در لباس، باعث شکلگيري عقدهها و حسرتهاي روحي و رواني پسران جوان دربارهي مسائل جنسي نگردد.
چه زيبا، امام صادق (ع) در روايتي فرموده اند:
"النظر سهم من سهام ابليس مسموم کم من نظرة اورثت حسره طويله؛(26) نگاه ناپاک، تيري از تيرهاي مسموم و آلودهي ابليس است و چه بسيار نگاهي که باعث عقده و حسرت طولاني ميگردد."
همين واقعيت از زبان شاعر عارف، بابا طاهر، اينگونه بيان شده است:
زدست ديده و دل هر دو فرياد
که هرچه ديده بيند دل کند ياد
ولي اگر مراد گويندهيِ محترم اين است که محدوديت در لباس و پوشش بانوان و دختران جوان، باعث شکلگيري عقدهها و حسرتهايي در خود دختران ميگردد؛ چون در آرزوي پوشيدن لباسهاي رنگين و مدلهاي مختلف آن ناکام ميشوند، در پاسخ ميگوييم:
اولاً، در فرهنگ اسلامي و قرآني، زنان نه تنها در استفادهاز زينتآلات و لباسهاي زيبا منع نشدهاند، بلکه تشويق نيز شدهاند. جواز استفادهي زنان از لباس زربافت و حرير، از جمله شواهد در نظر گرفتن علاقهي فطري زنان به خودآرايي و زيباگرايي است.
امام باقر(ع) در روايتي فرموده است:
"لاينبغي للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق في عنقها قلاده؛(27) سزاوار نيست زني خود را بدون زيور واگذارد، لااقل گردنبندي به گردن آويزد."
ولي اسلام در کنار توصيهي زنان به خودآرايي، به منظور پاک ماندن محيط اجتماعي، به حجاب و پوشاندن زينتها و زيباييها و عدم تبرّج و خودنمايي در مقابل نامحرم نيز دستور داده است.(28) چون نمايش زينتها و لباسهاي زيبا، باعث تحريک و تهييج ميشود.
ثانياً، رعايت اندازه و حدود لباس و پوشش، در معدودي از زنان و دختران که در اثر تربيت نادرست، حاضرند براي اشباع غريزهي خودآرايي، زيباييهاي ظاهري و باطني خود را، حتي به مردان نامحرم نيز نمايش دهند، ممکن است عقدهها و حسرتهايي براي برخي ايجاد نمايد، ولي در مجموع، نميتوان انکار نمود که حجاب، دستوري حکيمانه است که براي سلامت روحي و رواني همهي پسران جوان و حتي زنان، خصوصا گروهي که اندام و يا لباس زيبا ندارند، مفيد است. چه زيبا گفته است يکي از زنان مسلمان(فاطمه هرسن)در نشستي با زنان غير ايراني(اتريشي) :
"حجاب، حتي از ايجاد عقدهها و حسادتها در ميان زنان جلوگيري ميکند. چرا بايد زني به خاطر اين که اندام زيبا ندارد، احساس حقارت و کوچکي کند و ديگري به واسطهي داشتن اندام موزون و زيبا، به ديگران فخر بفروشد."(29)
12- چادر ، حجاب برتر
در سوره احزاب ، آيه 59 مي خوانيم:"يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً: اي پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوششهاي (روسري و چادر) خود را برخود فروتر گيرند. اين براي آن كه (به عفت) شناخته گردند و(توسط هوسرانان) اذيت نشوند، [به احتياط] نزديكتر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است."
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجّه به كتب لغت(30) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايي(31) و فيض كاشاني(32) و اهل سنّت مانند قرطبي(33) صحيحتر به نظر ميرسد، آن است كه «جلباب» ملحفه و پوششي چادر مانند است نه روسري و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روايت شده كه منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچهاي است كه همه بدن را ميپوشاند. ضمناً همان طور كه مفسران بزرگ مانند شيخ طوسي و طبرسي فرمودهاند، در گذشته دو نوع روسري براي زنان معمول بود: روسريهاي كوچك كه آنها را «خِمار» يا «مقنعه» ميناميدند و معمولاً در خانه از آن استفاده ميكردند؛ و روسريهاي بزرگ كه مخصوص بيرون خانه به شمار ميآمد. زنان با اين روسري بزرگ كه جلبا
نظرات شما عزیزان:
|